۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۸

دگرگونی در جهان عرب

اقدامات عملی برای اصلاحات سیاسی و بنیادی در کشورهای عربی خلیج فارس
دگرگونی در جهان عرب

پاکستان، با وجود داشتن شبکه‌ای گسترده از حدود ۴۰ هزار مدرسهٔ دینی، ۵۰۰ مؤسسهٔ مذهبی دولتی و خصوصی، و احزاب و گروه‌های مذهبی، نتوانسته است ذهنیت‌هایی پرورش دهد که در این گفت‌وگوهای فکری جهان اسلام نقشی فعال ایفا کنند. باور عمومی آن است که ساختار آموزشی، سازمانی و فکری این مؤسسات دینی، مانعی در برابر فرایند نوسازی و مدرن‌سازی است. با این حال، این مسئله نیازمند پژوهش عمیق در سطح دولت و جامعه است تا درک شود در جهان اسلام چه می‌گذرد و چگونه مباحث فکری و نظری، دولت و جامعه را متحول می‌سازند.

جمهوری اسلامی پاکستان دومین کشور بزرگ مسلمان‌نشین جهان و به‌نوعی یکی از مراکز خودخواندهٔ اسلام به شمار می‌رود. این کشور میزبان بزرگ‌ترین شبکهٔ جهانی مدارس و مؤسسات دینی است. با این حال، پاکستان در گفت‌وگوهای فکری و نظری در حال گسترش میان جوامع مسلمان پیرامون اصلاح دولت و جامعه، نقش نسبتاً اندکی ایفا کرده است. در حالی‌که اکنون کشورهای مسلمان، به‌ویژه کشورهای عربی خلیج فارس، برای ایجاد تغییرات سیاسی و ساختاری، گام‌های عملی برداشته‌اند.

جوامع و دولت‌های مسلمان در حال حاضر با چالش‌های متعددی در مسیر توازن ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک، اصلاحات دموکراتیک، و دگرگونی‌های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک روبه‌رو هستند. در عین حال، همین اقدامات، دولت‌ها را با شتاب بیشتری به سوی اصلاحات سوق می‌دهد.

در سطح جهانی، تصویر نرم این کشورها ـ به‌ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی ـ به‌سرعت در حال تغییر است. این روند پنج سال پیش، در ۱۳ اوت ۲۰۲۰، با اعلام توافق سه‌جانبهٔ اسرائیل، امارات و ایالات متحده آغاز شد؛ توافقی که به «پیمان ابراهیم» شهرت یافت. پس از آن، در ۱۵ سپتامبر همان سال، بحرین و اسرائیل نیز معاهده‌ای مشابه امضا کردند. وزرای خارجهٔ بحرین و امارات، نخست‌وزیر اسرائیل و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با امضای توافق نهایی، روابط دیپلماتیک کامل میان اسرائیل و دو کشور خلیجی برقرار کردند.

پاکستان، با وجود داشتن شبکه‌ای گسترده از حدود ۴۰ هزار مدرسهٔ دینی، ۵۰۰ مؤسسهٔ مذهبی دولتی و خصوصی، و احزاب و گروه‌های مذهبی، نتوانسته است ذهنیت‌هایی پرورش دهد که در این گفت‌وگوهای فکری جهان اسلام نقشی فعال ایفا کنند. باور عمومی آن است که ساختار آموزشی، سازمانی و فکری این مؤسسات دینی، مانعی در برابر فرایند نوسازی و مدرن‌سازی است. با این حال، این مسئله نیازمند پژوهش عمیق در سطح دولت و جامعه است تا درک شود در جهان اسلام چه می‌گذرد و چگونه مباحث فکری و نظری، دولت و جامعه را متحول می‌سازند.

عربستان سعودی، زادگاه اسلام و از بزرگ‌ترین حامیان مالی کشورهای اسلامی و گروه‌های جهادی بوده است. اکنون پژوهشگران سعودی دربارهٔ این پرسش بحث می‌کنند که آیا مجازات مرتد در شریعت باید مرگ باشد یا خیر. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، با اعطای اختیار صدور احکام نهایی به خود، خویش را «ولی‌الامر» و نگهبان یا سرپرست دولت معرفی کرده است. برخی ناظران غربی، او را به سبب اقدامات جسورانه‌اش در محدود کردن نفوذ روحانیت، با مصطفی کمال آتاترک مقایسه کرده‌اند. با وجود این، پاکستان هنوز نتوانسته است اندیشمندانی پدید آورد که بتوانند در مباحث جاری در جوامع مسلمان حضور مؤثر داشته باشند.

در اندونزی، بحث پیرامون فقه اسلامی نقشی محوری یافته است. جنبش عظیم مدنی «نهدت‌العلما» که بزرگ‌ترین سازمان جامعهٔ مدنی جهان محسوب می‌شود، از حذف مفهوم خلافت و جایگزینی آن با دولت ملی دفاع می‌کند. این نهاد حتی فتوایی صادر کرده که مفهوم «کافر» را از فقه اسلامی حذف و آن را با مفهوم «شهروندی» جایگزین می‌سازد. شایان توجه است که نهدت‌العلما گفت‌وگوهایی را نیز با سازمان ملی‌گرای هندو، «راشتریه سویم سیوک سنگھ»، آغاز کرده که برخی گروه‌های مسلمان هند نیز در آن مشارکت دارند.

در تونس، حزب اسلام‌گرای «النهضه» غالباً به‌عنوان نمونه‌ای از «جنبش پسااسلام‌گرا» معرفی می‌شود که دگرگونی فکری چشمگیری را تجربه کرده است. این حزب اکنون مدافع آزادی‌های فردی ـ از جمله حقوق زنان ـ است و آشکارا اعلام کرده که با هر تلاشی برای تحمیل یک سبک زندگی مذهبی خاص مخالفت می‌کند. راشد غنوشی، رهبر حزب، در مصاحبه‌ای گفت: «نباید قانونی برای مذهبی‌تر کردن مردم وجود داشته باشد».

این نمونه‌ها تنها بخشی از مباحث جاری در جوامع مسلمان‌اند که در حال دگرگون ساختن اندیشهٔ دینی هستند. این تحولات ممکن است به نوعی «سکولار شدن دین» بینجامند، اما در عین حال از منظر درونی، تلاشی برای پالایش اندیشهٔ اسلامی از نفوذ غربی تلقی می‌شوند؛ روندی که از قرن هجدهم آغاز شد و به شکل‌گیری جنبش‌های اسلام سیاسی انجامید. نکتهٔ قابل تأمل آن است که جوامع اسلامی‌ای که اصلاح اندیشهٔ دینی را آغاز کرده‌اند، از یک سو مذهبی‌تر شده‌اند، اما از سوی دیگر خود را از بار ایدئولوژی سیاسی رها می‌سازند، هرچند هنوز دولت را بر پایهٔ دین می‌خواهند.

چنان‌که مثال‌های یادشده نشان می‌دهد، کشورهای عربی به‌ویژه در آغاز گفت‌وگو دربارهٔ دولت، جامعهٔ مدنی و حرکت‌های سیاسی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند. در پاکستان، چنین گفت‌وگویی هنوز دشوار به نظر می‌رسد.

از نظر قانون اساسی، پاکستان یک دولت اسلامی است و به گفتهٔ شورای اسلامی ایدئولوژی، بیشتر قوانین آن با شریعت منطبق‌اند. با این حال، احزاب مذهبی همچنان خواستار اجرای کامل قانون شریعت‌اند. مسئلهٔ اصلی آنان ساختار اقتصاد سیاسی کشور نیست، بلکه آرمان‌شان، احیای دولت خلافت است. بسیاری از این گروه‌ها حتی نمی‌توانند جامعه‌ای مسلمان را تصور کنند که بخشی یا به‌طور کامل بر الگوی دولت ملی اداره شود.

آیا علمای پاکستانی می‌توانند برای کاهش تنش‌ها و فهم بهتر تحولات درون آیین هندو، گفت‌وگویی با سازمان آر.اس.اس آغاز کنند؟ با وجود ریشه‌های مشترک فکری و منابع الهام مشابه میان عالمان پاکستانی و هندی، ارتباط علمی و فکری میان آنان بسیار اندک است. به‌تدریج، نهادهای دینی دو کشور زیر فشار سیاسی و الزامات دولتی، از یکدیگر فاصله گرفته‌اند. این روند، اندیشهٔ ملی‌گرایی مذهبی را در پاکستان تقویت کرده است.

تحولات جهان اسلام تنها به تغییرات درون مؤسسات دینی یا تحولات اجتماعی محدود نمی‌شود؛ بلکه اکنون در سیاست خارجی کشورها نیز بازتاب یافته است. از جمله، برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی، نقطهٔ عطفی در این مسیر به شمار می‌رود. این کشورها اکنون در مسیر اصلاحات گام برمی‌دارند و در تعاملات جهانی خود انعطاف بیشتری نشان می‌دهند. کشورهایی که فاقد این انعطاف‌اند، نه‌تنها با مشکلات روبه‌رو خواهند شد، بلکه به تدریج از صحنهٔ بین‌المللی کنار خواهند رفت.

در کشورهای خلیج فارس، اصلاحات سیاسی، اجتماعی و دینی هم‌زمان در حال وقوع است. گرچه ایدئولوژی و محافظه‌کاری مذهبی در آغاز مانعی در برابر این اصلاحات‌اند، اما در نهایت این دگرگونی‌ها اجتناب‌ناپذیر خواهند بود.

https://www.express.pk/story/2783240/the-changing-arab-world-2783240

کد خبر 25478

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 12 =